گزارشی از بازدید حسن روحانی از صنایع نظامی و سخنان وی در جمع نظامیان، ادامه مخالفت تندروها با اظهارنظر رییس جمهور درباره وظایف شورای نگهبان، ادامه موافقت و مخالفت ها با برجام هسته ای از جمله دیگر مطالب روزنامه هایی است که سخن سید حسن خمینی را نقل کرده اند که از گسترش دروغ در کشور انتقاد کرده است.
ستایش صلح با لهجه جنگ
امیر یوسفی در سرمقاله ایران نوشته: رقبای روحانی به حسب سطح هوشمندی خود، هرکدام به ضلعی از منشور فکریاش پیکان پرت میکنند. آنها که حواس جمعتری دارند در ماجرای هستهای به بندهای برجام و ضعف و قوت فنی آن نظر میکنند و آنها که ظاهرگرایانهتر حرف میزنند دستاویزشان «اصل» شگرد برد - برد به عنوان بنیان استراتژیک مذاکرات است.
به نوشته این مقاله: ظاهرگرایان بسادگی حکم میکنند که: «مگر میشود با شیطان بازی برد - برد کرد؟» بعد هم آسانتر از هر کاری، دیگران را در معرض «پذیرش ولایت شیطان» میشمارند. تازه وقتی آرایش مؤدبانه به خود میگیرند، با زبان استفهامانکاری میپرسند: «مگر میشود با عافیتطلبی به مقصد سعادت رسید؟» بدیهی است که هر سیاستمداری خواه به صرافت کابوسهای انتخاباتی و خواه به انگیزه شفقت و دلسوزی حق دارد با شگردی موافق باشد یا نباشد، توافقنامهای را بپذیرد یا نپذیرد، برجام را برگزیند یا نه. اما شرط هوشمندی و صداقت سیاستمدار، عرضه تصویری سالم از اصل ماجراست.
سرمقاله روزنامه ایران بدین جا رسیده که: از هیچ سیاستمداری پسندیده نیست که مثلاً شگردی همچون برد – برد را به نحوی نقل و نقد کند که نسبتی با واقعیت نداشته باشد. کسب منفعت برای ملتی که 8 سال تازیانه تحریم را چشید، عین برد – برد است. این، کاسبی از صلح است، صلحی که قرار است رونق و روانی را به چرخ معیشت مردم ببخشد. به این اعتبار، رقیب، تعبیر «کاسبان صلح» را جعل میکند، حتی چه بسا خواسته باشند به این طریق، تلافی تعبیر «کاسبان تحریم» را کرده باشند. دولت یازدهم اما فهمیده است گردونه اقتصاد کشور نه با غرش تندباد تحریم و جنگ و شعار بلکه با زمزمه رود صلح و تعامل و شگرد برد-برد میچرخد.
داوود حشمتی در قانون به اشاره به سروصدای تندروها در مجلس كه خواستار اجرای بخشی از قانون اساسی هستند كه به مجلس این اختیار را میدهد تا هرنوع قرارداد الزامآوری را بررسی و مورد تصویب قرار دهند نوشته: آنها كه در دوره احمدینژاد و جلیلی حتی در پشت درهای بسته هم نسبت به مسئله هستهای كوچكترین نظری به جز تایید نداشتند، حالا به یادشان آمده مجلس جایگاه ویژهای دارد.
این روزنامه نگار با اشاره به چند مورد پرسیده مگر تنها برجام هستهای است كه مختصات یك توافق را دارد؟ از جمله موارد این هاست: در سالهای اخیر ایران چند قرارداد مهم با كشورهای چین و روسیه امضا كرد. اول ماجرای سپرده گذاری پولهای ایران در چین بود. مجلس آن زمان هیچ نظری درباره جایگاهش مبنی بر بررسی قراردادی به این مهمی نداشت. دیگری مبادله نفت با کالا میان ایران و روسیه بود. که گفته می شد 20 میلیارد دلار خواهد بود. و مهم تر از همه قرارداد سامانه اس ۳۰۰ است که باز هم مجلس نسبت به آن کاملا بی تفاوت است.
به نظر مقاله شهروند: بدعهدی روس ها درحالی بود که ایران بیشترین احساس نزدیکی را به آنها داشت اما با این حال، آنها از تحویل این سامانه خودداری کردند. عدم تحویل همین سامانه ایران را در سال ۲۰۱۰ در شرایط مخاطرهآمیزی قرارداد. به طوری كه ایهود باراك (وزیرجنگ سابق اسرائیل) فاش كرد كه او و نتانیاهو چندین بار به نیروی هوایی دستور حمله به تاسیسات هستهای ایران را داده اند»
علی میرفتاح در ستون کرگدن اعتماد نوشته: ما تا یك امری را مبتذل نكنیم، رهایش نمیكنیم. تا به یك جایی نرسانیم كه از چشم همه بیفتد دست از سرش برنمیداریم. انگار واجب عینی است كه هر كس در هر كجا، هر كار كه میخواهد بكند، اول یك نظری درباره برجام بدهد و بعد برود سراغ كار اصلیاش. اصلا برجام شده جزو تنقلات سیاسی و هركس حرفش را نزند انگار كه كارش راه نمیافتد و بارش به مقصود نمیرسد.
نویسنده به طعنه نوشته: چه خوشخیال و سادهدل بودیم كه فكر كردیم ظریف و كری كه با هم دست بدهند و پای ورقه امضا بیندازند كار تمام میشود و دنیا بر وفق مراد میشود. نگو تازه این اول ماجراست و تازه معلوم شده كل آن شادی شبانه و سوت و هورا الكی بوده و هنوز نه به دار است نه به بار است و هیچ چیزی تغییر نكرده و هیچ اتفاقی نیفتاده.
و سرانجام نویسنده اعتماد افزوده: همین دیشب، پریشب محمدجواد لاریجانی آمد توی تلویزیون و یك چیزهایی گفت كه برق از سه فاز همه پرید. این كلمات چیست؟ این ادبیات چیست؟ با این وضع و اوصاف تلویزیون عنقریب است نارنجك به خود ببندد و برود زیر برجام. جدا عرض میكنم، برجام و هستهای به كنار با این وضع مردم را دارید از همه چیز سیر و منزجر میكنید و اعصابشان را خرد میكنید. آخر این چه رفتار رسانهای است؟
صادق زیبا کلام در قانون با اشاره به این که بازگشایی سفارت بریتانیا به سود منافع ملی ایران است نوشته کسانی که چهار سال پیش به سفارت انگلستان در تهران حمله کردند سوال کنم که نفع آن برای کشور چه بود؟ نه تنها نفعی نداشت بلکه کل این ماجرا برای جمهوری اسلامی ایران ضرر بود. درست در اوج مذاکرات هسته ای به سرپرستی سعید جلیلی بود که این حمله به سفارت انگلستان اتفاق افتاد و از آن به بعد عملا هیچ پیشرفتی در مذاکرات رخ نداد.
به نوشته این مقاله: اولین پیامد حمله به سفارت انگلستان ، توقف روند مذاکرات برای جمهوری اسلامی ایران بود.تا قبل از آن ما با بعضی از کشورهای مهم اتحادیه اروپا روابطی داشتیم که اگرچه خیلی صمیمی نبود اما سرد و منجمد هم نبود. اما روابط ما با اتحادیه اروپا عملا یخ بست و منجمد شدو سفرای اتحادیه اروپا از تهران فراخوانده شدند. اگرچه بعضی از این سفرا به تهران بر گشتند اما عملا آن حداقل روابط هم از میان رفت.
این استاد دانشگاه با ادامه فهرست زیانهای ایران با از دست دادن روابط اقتصادی و صنیعتی با ژاپن و استرالیا و تشدید تحریم ها نوشته جالب است که ظرف چهار سال گذشته هیچ کسی مسئولیت آن حمله را برعهده نگرفت و ۱۳ آبان سال ۵۸ عده ای به نام دانشجویان خط امام، مسئولیت حمله را بر عهده گرفتند اما مسئولیت این حمله را هیچ گروهی گردن نگرفت.به گمانم جریاناتی در این مملکت است که منافع ملی ما اصلا برایشان مهم نیست و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد موضع گیریهای کورو افراطی سیاسی است.
سیاست روز روزنامه اصولگرا با تیتر بازگشت روباه پیر نوشته: سفارت انگلیس در تهران در حالی قرار است از فردا با حضور وزیر خارجه این كشور پس از چهار سال، بازگشایی شود كه با توجه به سبقه منفی و فعالیتهای ضد ایرانی این كشور،هنوز حدود ووظایف فعالیت این سفارتخانه در تهران، از سوی وزارت خارجه كشورمان مشخص نگردیده است.
این روزنامه ا با زیر تیتر هاموند بدون مهر ویزا به تهران نیاید از قول علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس خواستار آن شده که از بریتانیا خواسته شود حتما در جهت ارائه خدمات کنوسلی به اتباع ایران اقدام کند و خدمات کنسولی را به ایرانیان ارائه کند.
علی ودایع در مراسم مقاله مردم سالاری با اشاره به نزدیک بودن تاریخ بازگشایی سفارت با ۲۸ مرداد و همزمانی با کودتای در آن روز نوشتهدر میان هیاهوی موضعگیریها که بازگشایی سفارت بریتانیا را تحتالشعاع خود قرار داده است، همزمانی این اتفاق با واقعه ننگین کودتای 28 مرداد میتواند در تدوین رویکرد ایران تاثیرگذار باشد. عادت کردهایم با تکفیر اشتباهاتمان این فاجعه فراموش نشدنی را به آمریکاییها و مهندسی بریتانیا نسبت بدهیم غافل از آن که عوامل متعدد داخلی و خارجی دیگری نیز در آن دخیل بودهاند. باید بپذیریم همه ایرانیان در کودتای آمریکایی 28 مرداد مقصر بوده اند و نمیتوان مقصران یا عوامل تاریخی این واقعه را تکفیر کرد.
به نوشته این مقاله: بریتانیاییها به تهران باز میگردند ، اما مساله بودن یا نبودن اجنبیها در تهران موضوع نیست ؛ مساله این است که خودمان ، خودمان را بازی ندهیم. در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی، فضای تکفیر دو قطبی به نام دلواپسی یا دلبستگی، میتواند با ایجاد شکاف اتفاقاتی ناخوشایند همانند التهاب سیاسی سال ۸۸ ، فتنهای جدید برپا کند تا از جیب ملت عدهای کاسبی کنند.
مردم سالاری تاکید کرده: سالها از کودتای ۳۲ میگذرد ولی بسیاری از معادلات و گفتمانها ثابت مانده است. حبس انفرادی با قطع روابط دیپلماتیک با کشورهایی نظیر بریتانیا اقدامیشبیه خودکشی از ترس مرگ است که تنها منافع دشمنان ایران را تامین مینماید. هنر دیپلماسی تعاملی ضد سلطه ایرانی این است که علیرغم اختلافات همانند مذاکرات هستهای با کشورهای اجنبی دور یک میز نشسته و به مناقشه دیپلماتیک خود پایان دهد.